آیا درست است در شرایطی که هنوز مولود زایمان های قبلی در تنکابن و رامسر و نوشهر را بزرگ نکرده و نپرورانده ایم، حالا بیائیم و برای شهرهای عزیز بابل یا آمل و یا قائم شهر سوژه های جدید ایجاد کرده و بر معضلات قبلی، معضلات امنیتی را هم بیافزائیم
این روزها بازار وعده های مدیران استانی به مردم داغ داغ است،معاونت استانداری، فرمانداری ویژه و حالا هم کلانشهر! به مردم وعده داده می شود، در حالیکه همه می دانند که آقایان در پیشینه این وعده ها، عملکرد واقعی نداشته و بیشتر اوقات، مدیریت مجازی را به نمایش گذاشته اند و مردم هم غالباً در مقابل این همه وعده های رنگارنگ که البته قبلاً فقط در ایام انتخابات، متجلی می شدند، هاج و واج مانده اند!
اهالی تنکابن که طلایه دار اینگونه وعده ها هستند، بارها و بارها اعلام کرده اند که معاونت استاندار و فرمانداری ویژه، بازی با الفاظ بوده و فقط بر روی کاغذ نوشته شد و عملاً اتفاق بزرگی را شاهد نبوده اند و به همین خاطر، آنها اینطور طرحها را به بازی گرفتن احساسات خود دانسته و از آنها استقبال نمی کنند و حالا می بینیم که این روند در حال تکرار برای سایر شهرهای بزرگ استان می باشد!
وعده هایی که نامزدهای انتخاباتی مجلس و شوراهای اسلامی شهر و روستاها برای اخذ آرای مردم به آنها می دهند، به اندازه کافی دارای بازتاب منفی بوده و هست و بسیار ناپسند است که ما برای مردم، پکیج های خالی کادو پیچ کرده و به آنها هدیه کنیم و با ایجاد ذوق زدگی های موقت، سلب اعتمادهای درازمدت را در آنها جاودانه سازیم!
احداث بزرگراه تهران-شمال، احداث بزرگراه ساحلی شمال، معاونت استانداری غرب استان، فرمانداری ویژه تنکابن، ایجاد مناطق آزاد اقتصادی، احداث پالایشگاه نفت، کارخانه بزرگ سایپا شمال، شیرین سازی و انتقال آب دریای خزر به سمنان، تأسیس فرمانداری ویژه بابل و در مورد آخر هم ایجاد کلانشهر چهارپاره بابل در صورت موافقت و همکاری شهرهای آمل، بابلسر و قائمشهر و غیره، در رأس وعده هایی است که بدون هیچگونه پشتوانه اجرائی و یا مصوبات و موافقت های قانونی و یا حتی مطالعات علمی و فنی در گذشته به افکار عمومی وعده داده می شود و مردم و مخصوصاً فعالان سیاسی و اجتماعی در حالیکه احساس حق و حقوق جدید می کنند، با تکدر خاطر از مدیران استان و گاهی هم مجموعه مدیران نظام، احساس ناکامی اجتماعی را در خود تقویت کرده و شبیه حالاتی که امروز برخی مردم تنکابن و شاید هم بخشی از شهروندان غرب استان از خود بروز می دهند، دو هوا شده و دچار توهم های غیرعملی می شوند!
چرا برخی ها باید برای دو هورا کشیدن و دو به به چه چه شنیدن، به سمت وعده های توخالی حرکت کرده و مثلاً بخواهند در قبال کارهای نکرده، به قهرمانان مجازی شهر و یا استان شان مبدل شوند؟! در حالیکه شأن مدیران یک نظام اسلامی، فراتر از وعده های خیالی، و تنها و تنها در اندازه های ارائه عملکردهای واقعی است!
آیا نباید از سرنوشت پروژه های بزرگ و ملی همچون شیرین سازی و انتقال آب دریای خزر به سمنان که با حضور رئیس جمهور کلنگ خورده، عبرت بگیریم که حتی نقطه صفر عملیاتی آن شناسائی نشده و یا مطالعات آن به پایان نرسیده و محل تأمین بودجه آن معلوم نشده و نهایتاً هم توسط رئیس مجلس شورای اسلامی ملغی اعلام می گردد، اینگونه افکار عمومی را بازیچه قرار ندهیم؟!
آیا نباید از سرنوشت پروژه خیالی احداث بزرگراه دو طبقه نور-رامسر عبرت بگیریم که هرگز عملیاتی نشد و فقط احساس ناخوشایندی از آثار وعده های توخالی بجا گذاشت؟
آیا نباید از وعده های ارزان شدن بسیاری از گرانی ها توسط مدیران عبرت گرفت که عملاً نه تنها اتفاق نیفتاد، بلکه شاهد افزایش قیمت بسیاری از آنها هم بوده ایم؟!
آیا نباید از وعده های اشتغال به کار بسیاری از بیکاران و مخصوصاً فارغ التحصیلان دانشگاهها عبرت گرفت، که عملاً محقق نشد و سیاهه بیکاران استان مازندران، همچنان در ردیف طویل ترین سیاهه های بیکاری استانهای کشور باقی مانده است؟!
آیا نباید از این همه وعده های عملی نشده در یکایک شهرهای استان عبرت بگیریم که سالها مردم را معطل اجرائی شدن آنها گذاشته ایم، در حالیکه آجر روی آجر نگذاشته و تنها توانستیم حسرت بجا گذاریم؟!
اعتقاد همگانی بر این است که درد مردم با ایجاد تشکلهای ادغامی و یا تفکیک تشکلات موجود التیام نمی شود، یعنی نه با چند پاره کردن یک شهر یا یک استان و نیز نه با یکپارچه کردن چند شهر و چند استان، راه بجایی نمی بریم! و مشکلات مردم با سخنرانی ها حل نمی شود و یقین داشته باشید که مطالبات مردم با نشان دادن باغ سبزها و مدینه فاضله های رؤیایی مدیران هم بجایی نمی رسد، بلکه تنها راه حل، ارائه کار و توسعه خدمت به مردم است و معتقدم که مردم به مرور زمان از مدیرانی که به استراتژی وعده های غیرعملی و یا همان خالی بندی های مدیریتی پناه می آورند، رویکرد درازمدت نشان نمی دهند و مثلاً در پست نمایندگی، رأی اعتماد مجدد به آنها نمی دهند و نیز برای ارزیابی، نمره بالائی برای مدیران اجرائی، در نظر نمی گیرند و آنها را تجدید و یا حتی رفوزه می کنند!
سوگند به همه زیبایی ها که درست نیست مردم را با وعده های پر از اما و اگر، معطل ذهنیت های مبهم خویش کرده و احساسات آنها را به بازی بگیریم و از طرفی نه تنها کاری از پیش نمی بریم، بلکه بنیانگذار تفرقه های نو در استان شده و در تیتراژ رسانه ها بنویسند که مثلاً معاون (فلان شهری) استاندار، در نگاه کلانشهری، فلان شهر را ندید و یا یکی بگوید که ما خواهان ایجاد فرمانداری ویژه در فلان شهریم و دیگری هم بنویسد که اگر اینطوری است، پس فلان شهر، بیشتر از دیگر شهرها مستحق فرمانداری ویژه است! و ما هر روز شاهد نزاعهای رسانه ای بوده و اینبار در حالی جنگ کلانشهرها را به نظاره بنشینیم که مبنایی ندارند و از اساس برای مازندران پوچ است و در حالیکه مرکز استان، سالها در حسرت کلانشهر شدن می سوزد، یکی بیاید و نمک روی زخم شهروندانش بپاشد و سخن از ایجاد یک کلانشهر چهرپاره بگوید، در حالیکه ایجاد چنین کلانشهری برای مرکز استان از توجیه بسار بالاتری برخوردار است!
جالب اینجاست در حالیکه میاندرود از ساری جدا شده، کیاکلا در حسرت فرمانداری شدن است، بندپی سالهاست که ساز جدایی از بابل و شهرستان شدن می زند، رینه و لاریجان در تب جدایی اند و .... و از طرفی بابلسر با هزار اما و اگر از بابل جدا شده، آمل برای خود جایگاهی برتر قائل است و قائم شهر در حد فاصل دو شهرستان سوادکوه و جویبار احساس مرکزیت می کند، آن وقت مدیری استانی، سخن از ایجاد یک کلان شهر چهارپاره با نگرش ادغامی به مرکزیت بابل می زند و آتش مطالبات خفته را مشتعل می کند!
آیا درست است در شرایطی که هنوز مولود زایمان های قبلی در تنکابن و رامسر و نوشهر را بزرگ نکرده و نپرورانده ایم، حالا بیائیم و برای شهرهای عزیز بابل یا آمل و یا قائم شهر سوژه های جدید ایجاد کرده و بر معضلات قبلی، معضلات امنیتی را هم بیافزائیم و از طرفی نزاع کهنه ساری و بابل را دوباره احیاء کرده که مثلاً حرفی زده باشیم و ناممان در افق یک شهر، درخشان بماند؟! در حالیکه بسیاری از مطالبات این شهرها هنوز محقق نشده و افکار عمومی خود را طلبکار نظام و مدیرانش می داند؟!
ما تا کی باید تاوان ناپختگی برخی از این مدیران را بپردازیم و همچنان لاپوشانی کرده و افکار عمومی را به آینده ای توجه دهیم که متأسفانه در آن هر از چند گاهی، چشم اندازهای جعلی از سوی این آقایان که عملکردشان هم زیر سؤال است، به خورد مردم داده می شود؟!
چرا آقای استاندار بر اینگونه اظهارنظرها و افاده ها نظارت و مدیریت نکرده و به تصحیح افکار عمومی و کاهش التهابات اجتماعی نمی پردازد و اظهارات بی پایه و اساس برخی از مدیرانش را تکذیب نمی کند؟!
چرا زمانی که هنوز برخی از تقسیمات کشوری پیشنهادی استان موفق به اخذ مصوبه از هیئت دولت نشده اند، برای شهروندان مناطق دیگر، انتظار ایجاد می کنیم و به تبعات امنیتی و اجتماعی اینگونه مطالبات نمی اندیشیم؟!
چرا اگر هم قرار است کاری بکنیم و وعده های ما هم خیالی و توخالی نیستند، اولویتها را رعایت نکرده و می خواهیم با میان بر زدن ها، اینگونه نزاعهای رسانه ای و محیطی را طراحی کنیم؟!
اگر چه احتمال قوی این است که عمر کوتاه ماندگاری مدیران موجود تا انتخابات بعدی، کفاف اجرایی شدن این وعده ها را نداده و صرفاً می توان کاربرد اینگونه حرف زدن ها را در نیاز روانی برخی از مدیران برای ماندگاری در اذهان شهروندان شهرهای زادگاهی شان نگریست که متأسفانه تاوان اجتماعی سنگینی را با خود همراه می کنند!
در پایان تأکید می شود که آقایان مدیران لطفاً پخته تر حرف زده و قبل از آنکه تسلیم احساسات ناسیونالیستی و یا منافع زودگذر و یا حتی شخصی خود شوند که متأسفانه بارها و بارها به آنها متهم هم شده اند، بیشتر به رسالتهای الهی مسئولیت خود بیاندیشند و بدانند که آنها امانت دار همه شهروندان مازندرانی اند و در قبال یکایک آنها مسئولیت دارند و علاوه بر آن، آنها باید خود را پاسخگوی بازخواست الهی هم بدانند!
صادقعلی رنجیر-عضو هیئت علمی دانشگاه
استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000292393
working();